سفر به مشهد ۱

با سلام خدمت دوستان عزیز

اینبار می خوام ماجرای سفر به مشهد رو بگم که در سال ۱۳۸۶ انجام یافته!

یه نکته ای اول از همه خدمت دوستان بگم. متاسفانه متاسفانه و صد البته تاسف که در ایران نسبت به خاطره نویسی و ثبت وقایع روزمره اصلا توجهی نمی شه.

یعنی چی؟

یعنی اینکه از اول به کودکی که می خواد خوندن و نوشتن یاد بگیره یاد نمی دن که بچه خوب و نازنین خاطرات و وقایع روزمره تو یادداشت بکن. تو که می خوای خوندن و نوشتن یاد بگیری اینکار برات می تونه مفید باشه! حیف که کسی نیست تا بگه!!!!!!!!!!!!!!!!

خلاصه من و دوستم وحید هم دچار این بی توجهی هستیم و تا حالا هرچی نوشتم با توکل به حافظه بوده (ایول حافظه)

حالا هرچی؛ 

از تیرماه سال ۱۳۸۶ یواش یواش زمزمه های سفر بین من و وحید پچ پچ میشد. به هر کی میگفتیم با خنده می گفت پسر کار شما نیست و از این حرفها!

تا اینکه اینقدر این حرفا رو به ما گفتن تا به رگ غیرتمون برخورد و کارو جدی گرفتیم.

اولش از همه گفتیم بریم از سازمان تربیت بدنی استان آذربایجانشرقی کمک بخوایم حداقل واسه جا و مکان که اونم با کمک پارتی که تو سازمان یافتیم حدود ۱۰۱ عدد نامه به ادارات و تبعات این سازمان در استانهای مسیرمون تا مشهد نوشته شد که مثلا در این مورد کمک بکنن. البته در آخر بهمون گفته شد که احتمال همکاری ۱۰۰٪ ندین!؟ (تا اینجا رو به یاد داشته باشید)

خلاصه رفتیم سراغ بقیه کارا که اول از همه خرید یه دوچرخه برای وحید بود. من از حدود یک سال قبل یه دوچرخه ژیتان آکسترال ۱۰ گرفته بودم. که وحید هم با توجه به این مارک یه ژیتان آکسترال ۴۰ گرفت. خلاصه بعدش رفتیم دنبال خورجین و وسایل دیگه. وسایلی که تو این جور سفر ها به درد می خوره عبارتند از:

۱- اول از همه یه دوچرخه خوب و مناسب سفر(قویا تذکر میدم فنردار نباشه و فقط دوشاخ جلو فنردار باشه حتی الامکان با قابلیت قفل شدن)

۲- چادر دو نفره یا یک نفره (جنس خوب و گرون بخرید به نفعتونه!)

۳- کیسه خواب خوب

۴- زیر انداز کوهنوردی (نه از این حصیر پلاستیکیا!)

۵- چراغ خوراک پزی کوهنوردی به همراه کپسول اضافی یکبار مصرف

۶- یک دست لباس مخصوص دوچرخه و یک دست لباش ورزشی برای وقتی که پیاده گز می کنین!

۷- مقداری پول همراهتون باشه(۳۰-۲۰ تومن) و کلی پول تو حسابتون!

۸- بخش خورد وخوراک رو حتی الامکان به مقدار مصرف و تو راه تهیه کنید. بیسکویت و آب معدنی همیشه همراه تون باشه. اگه یه زمانی هوس چلوکباب کردین از رستوران های معتبر تهیه کنید ولی اگه هوس نکردین خودتون با اون چراغ خوراک پزیتون تهیه بفرمائید!

۹- وسایل کمکهای اولیه و از اونجایی که همه تو ایران واسه خودشون یه پا دکترن چند تا داروی سرما خوردگی و روم به دیوار و از این جور چیزا بردارین!

خلاصه سعی نکنید هر چیزی که دم دستتونه بردارید چون هرچی سنگینتر بشه خودتون باید زحمتشو بکشین.

فعلا خسته شدم بقیه ش بمونه واسه بعد!!!!!!!!!!!!


نظرات 1 + ارسال نظر
حامد یکشنبه 6 دی 1388 ساعت 11:50

سلام آقا کمال مطالبتو دنبال می کنم.دارمت

ممنون دوست عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد